ʕ•ᴥ•ʔ دخمل ها ʕ•ᴥ•ʔ
پسر :مرسی..انشااله قسمت شما!!
دختر:می تونم برای آخرین بار یه چیزی ازت بخوام??
پسر:چی می خوای??
دختر:اگه یه روز صاحب یه دختر شدی می شه اسم منو بذاری روش??
پسر:چرا??می خوای هر موقع که نگاش می کنم ..صداش می کنم درد بکشم??
دختر:نه..آخه دخترا عاشق باباهاشون می شن..می خوام بفهمی چقدر عاشقت بودم..♥♥♥
برچسبها:
یک روز می رسد...
یک ملافه سفید پایان می دهد...
به من...
به شیطنت هایم...
به بازیگوشی هایم...
به خنده های بلندم...
روزی که همه با دیدن عکسم
بغض می کنند و می گویند:
دیوانه دلمان برای مسخره بازی هایت تنگ شده...
برچسبها:
مدتهاست چهره ات را
عاشقانه در ذهنم نقاشی میکنم
کارم را خوب بلدم
هیـــــــــــــس
بین خودمان باشد
بدجور سر کشیدن چشمانت گیر کرده ام . . .
برچسبها:
غض که میکردی, صدایت میشکست
حرف هایت شمرده تر میشد
نمی دانم . . . یادم نیست چه میگفتم
اما . . .
من هرگز اشک هایت را
دوست نداشتم . . .!
برچسبها:
خسته ام؛
خسته تر از آنی که خیانت کنم
تنهایم؛
تنها تر از آنی که عاشق شوم
برچسبها: